مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افکار ارجاعی، انعطافپذیری شناختی و تحمل پریشانی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر افکار ارجاعی، انعطافپذیری شناختی و تحمل پریشانی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روششناسی: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مراجعهکننده به مراکز روانشناسی شهر تهران در سال ۱۴۰۴ بود. از میان آنان ۴۵ نفر بهصورت در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری CBT، ACT و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه افکار ارجاعی اهرینگ، سیاهه انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) بود. مداخله CBT بر اساس الگوی ویلهلم و استکیتی (۲۰۰۶) و مداخله ACT طبق پروتکل داهل و همکاران (۲۰۱۴) طی ۸ جلسه اجرا شد. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) در نرمافزار SPSS-24 تحلیل گردید. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد بین گروهها در متغیرهای افکار ارجاعی، انعطافپذیری شناختی و تحمل پریشانی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.05). هر دو مداخله CBT و ACT نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری موجب کاهش افکار ارجاعی و افزایش انعطافپذیری شناختی و تحمل پریشانی شدند. بااینحال، میانگینها نشان دادند که اثربخشی CBT در بهبود متغیرهای مورد مطالعه بیش از ACT بود. نتیجهگیری: یافتهها نشان دادند که هر دو رویکرد CBT و ACT میتوانند در بهبود شاخصهای شناختی و هیجانی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مؤثر باشند. این دو درمان از طریق اصلاح الگوهای فکری ناکارآمد و ارتقای پذیرش روانشناختی میتوانند موجب بهبود انعطافپذیری شناختی و افزایش تحمل پریشانی شوند. بنابراین، استفاده از این دو رویکرد بهویژه CBT در درمان بیماران مبتلا به افسردگی اساسی توصیه میشود.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر آثار سوگ و استرس والدگری همسران شهید مدافع حرم
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر آثار سوگ و استرس والدگری در همسران شهید مدافع حرم بود. روششناسی: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی همسران شهید مدافع حرم ساکن تهران در سال 1403 بود که فهرست آنان از بنیاد شهید دریافت گردید. از بین 100 نفر واجد شرایط، 30 نفر از طریق نمونهگیری هدفمند بر اساس نمرات بالا در مقیاسهای سوگ و استرس والدگری انتخاب و بهصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروههای آزمایش به ترتیب تحت درمان متمرکز بر هیجان (12 جلسه 120 دقیقهای) و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (8 جلسه 150 دقیقهای) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه آثار سوگ هوگان (2001) و پرسشنامه استرس والدگری بری و جونز (1995) بود. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA) در نرمافزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که هر دو مداخله درمانی بهطور معناداری موجب کاهش آثار سوگ (F=50.28, η²=0.715, p<0.001) و استرس والدگری (F=5.92, η²=0.228, p<0.01) نسبت به گروه کنترل شدند. آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد تفاوت معناداری میان دو گروه مداخله وجود ندارد (p>0.05)، به این معنا که اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش آثار سوگ و استرس والدگری مشابه بود. نتیجهگیری: یافتهها نشان دادند که هر دو رویکرد درمانی هیجانمدار و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در کاهش آثار سوگ و استرس والدگری مؤثرند و میتوانند بهعنوان رویکردهای مکمل در بهبود سازگاری روانی و کاهش پیامدهای منفی سوگ در همسران شهدا مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی بسته ارتقای توانمندیهای روانی–شناختی هوش متبلور ماهر بر تعارض زناشویی زوجین مراجعهکننده به کلینیکهای مشاوره شهر تهران
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بسته آموزشی ارتقای توانمندیهای روانی–شناختی مبتنی بر هوش متبلور ماهر در کاهش تعارضات زناشویی و بهبود کیفیت روابط زوجین مراجعهکننده به کلینیکهای مشاوره شهر تهران بود. روششناسی: این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون–پسآزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین دارای مشکلات ارتباطی مراجعهکننده به مراکز مشاوره تهران در سال ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود. نمونه شامل ۴۰ زوج بود که بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپنیر و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر بود. گروه آزمایش طی ۱۷ جلسه ۹۰ دقیقهای تحت آموزش بسته «هوش متبلور ماهر» قرار گرفت که مؤلفههایی نظیر هوش هیجانی، اجتماعی، معنوی، تحلیلی و فراشناختی را دربرمیگرفت. گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر در نرمافزار SPSS نسخه ۲۷ تحلیل شد. یافتهها: نتایج آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر نشان داد که میانگین نمرات تعارض زناشویی در گروه آزمایش بهطور معناداری در پسآزمون و مرحله پیگیری کاهش یافت (p<0.05)، در حالیکه در گروه کنترل تغییری مشاهده نشد. اثر مداخله در تمامی زیرمقیاسهای تعارض زناشویی شامل کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنشهای هیجانی، جلب حمایت فرزند، رابطه با خویشاوندان خود، رابطه با خویشاوندان همسر و جداسازی امور مالی نیز معنادار بود. همچنین، اثر مداخله در مرحله پیگیری حفظ گردید که نشانگر پایداری تأثیر بسته آموزشی است. نتیجهگیری: نتایج بیانگر آن است که بسته ارتقای توانمندیهای روانی–شناختی هوش متبلور ماهر میتواند بهعنوان مداخلهای مؤثر و چندوجهی در کاهش تعارضات زناشویی و ارتقای سازگاری و کیفیت زندگی زوجین مورد استفاده قرار گیرد.
مدلیابی انگیزه بارداری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با میانجیگری اضطراب بارداری
هدف: انگیزه و گرایش به بارداری یکی از متغیرهای مهم در آمار تولد فرزندان در هر جامعهای از جمله جامعه ایران محسوب میشود. بنابراین، هدف این پژوهش مدلیابی انگیزه بارداری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با میانجیگری اضطراب بارداری بود. روششناسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش زنان 20 تا 45 ساله فاقد فرزند منطقه 6 شهر تهران در سال 1403 بودند. نمونه نهایی این مطالعه پس از حذف پرسشنامههای مفقوده 464 نفر بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انگیزه بارداری (میلر، 1995)، پرسشنامه تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی (کرنشاو و همکاران، 2016) و پرسشنامه اضطراب بارداری (وندنبورگ، 1990) بودند. دادههای این پژوهش با روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرمافزارهای SPSS23 و LISREL8.8 تحلیل شدند. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدل انگیزه بارداری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده با میانجیگری اضطراب بارداری برازش مناسبی داشت. در این مدل، الگوهای ارتباطی خانواده بر اضطراب بارداری اثر مستقیم و مثبت و بر انگیزه بارداری اثر مستقیم و منفی و اضطراب بارداری بر انگیزه بارداری اثر مستقیم و منفی داشت (05/0P<). همچنین، الگوهای ارتباطی خانواده با میانجیگری اضطراب بارداری بر انگیزه بارداری اثر غیرمستقیم و معناداری نداشت (05/0P>). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که بهبود الگوهای ارتباطی خانواده و کاهش اضطراب بارداری نقش موثری در افزایش انگیزه بارداری داشت.
بررسی نقش سبکهای دلبستگی و ترومای کودکی در پیشبینی گرایش به مصرف دخانیات با نقش میانجی سازمان شخصیت
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش سبکهای دلبستگی و ترومای کودکی در پیشبینی گرایش به مصرف دخانیات با تأکید بر نقش میانجی سازمان شخصیت در بین دانشجویان و بزرگسالان جوان بود. روششناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان و بزرگسالان ۱۸ تا ۳۰ ساله مصرفکننده دخانیات در شهر تهران در سال ۱۴۰۴ بود. نمونهای ۲۰۰ نفره به روش در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ)، پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان و پرسشنامه سازمان شخصیت بود. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرمافزارهای SPSS نسخه ۲۶ و AMOS نسخه ۲۴ تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد ترومای کودکی (β=0.34)، دلبستگی اجتنابی (β=0.21) و دلبستگی مضطرب (β=0.28) اثر مستقیم مثبت و معناداری بر گرایش به مصرف دخانیات دارند، در حالیکه دلبستگی ایمن (β=−0.23) و سازمان شخصیت (β=−0.35) اثر مستقیم منفی و معناداری بر آن داشتند. همچنین، ترومای کودکی و سبکهای دلبستگی ناایمن از طریق کاهش سازمان شخصیت بهطور غیرمستقیم گرایش به مصرف دخانیات را پیشبینی کردند. شاخصهای برازش مدل نیز مناسب بود (χ²/df=1.71، RMSEA=0.054، CFI=0.95). نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهند که تجارب آسیبزای کودکی و سبکهای دلبستگی ناایمن میتوانند از طریق تضعیف سازمان شخصیت، خطر گرایش به مصرف دخانیات را افزایش دهند، در حالیکه سبک دلبستگی ایمن و سازمان شخصیت منسجم نقش محافظتی ایفا میکنند. تقویت انسجام شخصیت و ارتقای سبکهای دلبستگی ایمن میتواند به عنوان اهداف کلیدی در برنامههای پیشگیری و درمان اعتیاد به دخانیات مدنظر قرار گیرد.
ارائه مدل ساختاری پیشبینی آشفتگی شناختی بر اساس حافظه فعال شناختی و هیجانی در دانشآموزان با کاستی توجه و بیشفعالی
هدف: این پژوهش با هدف ارائه و آزمون یک مدل ساختاری برای پیشبینی آشفتگی شناختی بر مبنای مؤلفههای حافظه فعال شناختی و هیجانی در دانشآموزان دارای نشانههای کاستی توجه و بیشفعالی انجام شد. روششناسی: پژوهش حاضر کاربردی و از نظر روش، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر و پسر ۱۵ تا ۱۶ ساله دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۴ بود. نمونهگیری به روش خوشهای چندمرحلهای تصادفی انجام و ۲۵۰ دانشآموز با استفاده از پرسشنامه غربالگری SNAP-IV انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامه آشفتگی شناختی، مجموعه آزمون حافظه فعال شناختی (حافبک) و پرسشنامه حافظه فعال هیجانی بود. دادهها با آزمونهای همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی و مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد حافظه فعال شناختی و حافظه فعال هیجانی هر دو پیشبینیکننده معنادار آشفتگی شناختی در دانشآموزان با نشانههای کاستی توجه و بیشفعالی هستند. ضریب همبستگی بین حافظه فعال شناختی و آشفتگی شناختی 0.851- و ضریب تبیین 72.5% بود؛ همچنین بین حافظه فعال هیجانی و آشفتگی شناختی ضریب همبستگی 0.604- و ضریب تبیین 36.5% به دست آمد. مدل ساختاری برازش مطلوبی نشان داد (χ²/df<3، RMSEA<0.08). نتیجهگیری: ارتقای ظرفیت حافظه فعال شناختی و هیجانی میتواند به کاهش آشفتگی شناختی در نوجوانان با نشانههای کاستی توجه و بیشفعالی کمک کند. این مدل میتواند در طراحی برنامههای آموزشی و توانبخشی شناختی برای پیشگیری از پیامدهای منفی تحصیلی و روانشناختی این گروه مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی بیان هیجانی نوشتاری و رفتار درمانی عقلانی هیجانی در تنظیم هیجانی زنان نابارور
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی راهبرد بیان هیجانی نوشتاری و رفتار درمانی عقلانی هیجانی در بهبود تنظیم هیجان زنان نابارور بود. روششناسی: این مطالعه با طرح نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون–پسآزمون–پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان نابارور شهر تهران در سال 1402 بود که به مراکز ناباروری مراجعه کرده و توسط متخصصان نابارور تشخیص داده شده بودند. از میان آنان 45 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه 15 تا 30 دقیقهای تحت آموزش راهبردهای بیان هیجانی نوشتاری قرار گرفتند و گروه آزمایش دوم در 12 جلسه 60 دقیقهای آموزش رفتار درمانی عقلانی هیجانی شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل در فهرست انتظار باقی ماند. ابزار جمعآوری داده پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان (2003) بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرمافزار SPSS-24 انجام گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد هر دو مداخله بیان هیجانی نوشتاری و رفتار درمانی عقلانی هیجانی نسبت به گروه کنترل منجر به بهبود معنادار مؤلفههای تنظیم هیجان شدند (05/0>P). آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که بین میانگین نمرات گروههای آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنادار وجود داشت. با این حال، تفاوت میانگین تغییرات بین دو گروه آزمایش از نظر آماری معنادار نبود (05/0<P). همچنین نتایج مرحله پیگیری بیانگر پایداری اثرات مداخلات در طول زمان بود. نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد هر دو رویکرد بیان هیجانی نوشتاری و رفتار درمانی عقلانی هیجانی با بهرهگیری از تکنیکهای اختصاصی خود، توانستهاند مؤثرانه در بهبود تنظیم هیجان زنان نابارور نقش داشته باشند. این نتایج اهمیت مداخلات روانشناختی نوین در کنار درمانهای پزشکی ناباروری را برجسته میسازد و میتواند به ارتقای کیفیت زندگی این گروه از زنان کمک کند.
رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه، نگرش به خیانت زناشویی و احساس تنهایی در زوجین
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحوارههای ناسازگار اولیه، احساس تنهایی و نگرش به خیانت زناشویی و تحلیل نقش واسطهای احساس تنهایی در این ارتباط بود. روششناسی: پژوهش به روش توصیفی–همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل زوجینی بود که به مراکز مشاوره شهرکرد مراجعه کرده بودند. نمونهای ۱۵۵ نفری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ (1990)، مقیاس احساس تنهایی راسل، پپلاو و کاترونا (1980) و پرسشنامه نگرش به خیانت زناشویی واتلی (2006) بودند. دادهها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری در نرمافزار SmartPLS تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد طرحوارههای ناسازگار اولیه پیشبینیکننده مستقیم و معنادار نگرش به خیانت زناشویی (β=0.503، p<0.001) و احساس تنهایی (β=0.497، p<0.001) هستند. همچنین، احساس تنهایی پیشبینیکننده نگرش به خیانت زناشویی (β=0.286، p=0.018) بود. مسیر غیرمستقیم از طریق احساس تنهایی نیز معنادار گزارش شد (β=0.142، p=0.033). شاخصهای برازش مدل نشاندهنده کفایت و اعتبار مدل مفهومی پژوهش بودند (R²=0.478، Q²=0.226، NFI=0.93، SRMR=0.076). نتیجهگیری: یافتهها حاکی از آن است که طرحوارههای ناسازگار اولیه هم به صورت مستقیم و هم از طریق احساس تنهایی نگرش به خیانت زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین، احساس تنهایی نقش واسطهای مهمی در تبیین رابطه میان طرحوارههای ناسازگار و نگرش به خیانت ایفا میکند و پرداختن به این دو متغیر میتواند در مداخلات مشاورهای و درمانی برای کاهش گرایش به خیانت زناشویی مؤثر باشد.
دربارهی مجله
به اطلاع پژوهشگران عزیز می رساند نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" موفق به اخذ نمایه پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) شد. (اطلاعات بیشتر)
نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" از تاریخ 1402/10/09تأیید اولیه کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را کسب و پس از ارزیابی رتبه علمی ب را کسب نمودر(لینک)
مجله «پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی» (PDMD) یک مجله علمی با دسترسی آزاد و داوری دوسو ناشناس است که مقالات اصیل، مرورها، ارتباطات کوتاه و گزارشهای علمی با استانداردهای علمی و اخلاقی بالا در حوزه روانشناسی، با تمرکز بر اختلالات خلقی و پویاییهای روانشناختی، منتشر میکند. این مجله چهار بار در سال به زبان فارسی توسط «انجمن هوش و استعداد ماهر» منتشر میشود و موضوعات علمی در زمینههای زیر را پوشش میدهد:
- جنبه های روان شناختی و روان فیزیولوژیکی بیمار یهای مزمن
- استرس، اضطراب و مکانیزم های دفاعی
- مدل های رفتاری، شناختی و اجتماعی مرتبط با روان درمانی
- فرایندهای روانی و تداوم اختلالات روانی و بیماری های تهدید کننده سلامت روان
- مداخلات روان شناختی در درمان بیماری های تهدید کننده سلامتی
- مطالعات با روش شناسی کیفی و ترکیبی در حوزه روان شناسی و روان درمانی
- توسعه مطالعات میان رشته ای در حوزه سلامت
- توجه، ادارک،حافظه، کارکردهای اجرایی، بازتوانی شناختی
- مدل ها و فرایندهای شناختی در اختلال های هیجانی.
