مقایسه اثر بخشی ایماگوتراپی و زوج درمانی شناختی رفتاری بر رضایت جنسی و تصور از خود در زوج های شاغل
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی و زوجدرمانی شناختی-رفتاری بر رضایت جنسی و خودپنداره جنسی در زوجهای شاغل بود.
روششناسی: این پژوهش بهصورت آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زوجهای شاغل فرهنگی در تویسرکان واقع در استان همدان در سالهای 2021-2022 بود. تعداد 40 نفر از این جامعه بهصورت تصادفی انتخاب و به چهار گروه (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) تقسیم شدند. گروههای آزمایش هرکدام به مدت 10 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش ایماگوتراپی و زوجدرمانی شناختی-رفتاری قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998) و پرسشنامه خودپنداره بک (1978) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر چندمتغیره تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو روش ایماگوتراپی و زوجدرمانی شناختی-رفتاری تأثیر معنیداری بر رضایت جنسی و خودپنداره جنسی زوجهای شاغل داشتند (05/0>p). با این حال، ایماگوتراپی نسبت به زوجدرمانی شناختی-رفتاری در بهبود رضایت جنسی مؤثرتر بود، در حالی که زوجدرمانی شناختی-رفتاری در بهبود خودپنداره جنسی نتایج بهتری داشت.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد ایماگوتراپی و زوجدرمانی شناختی-رفتاری میتوانند بهعنوان مداخلات مؤثر برای بهبود رضایت جنسی و خودپنداره جنسی در زوجهای شاغل مورد استفاده قرار گیرند. با این حال، انتخاب رویکرد درمانی باید با توجه به نیازهای خاص هر زوج انجام شود.
اثربخشی آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور بر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی
زمینه و هدف: زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی با مشکلهایی در زمینه سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی مواجه هستند. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور بر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی بود.
روش و مواد: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در فصل بهار سال 1403 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) تحت آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سلامت روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380)، مقیاس ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بودند و دادههای آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 24 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین گروههای آزمایش و کنترل در هر دو متغیر سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی تفاوت معنیداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور باعث افزایش سلامت روانشناختی و کاهش ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<).
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه یعنی اثربخشی آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور باعث افزایش سلامت روانشناختی و کاهش ناگویی خلقی در زنان مبتلا به ناسازگاری زناشویی، درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از روش آموزش ذهنآگاهی شفقتمحور در کنار سایر روشهای آموزشی موثر جهت بهبود سلامت روانشناختی و ناگویی خلقی استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارتهای مثبتاندیشی با تاکید بر آموزههای دینی بر تابآوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری
زمینه و هدف: مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با چالشهای فراوانی بهویژه در زمینههای تابآوری و مدیریت خشم مواجه هستند و با توجه به بافت فرهنگی و مذهبی کشور ایران به نظر میرسد که آموزش مهارتهای مثبتاندیشی با تاکید بر آموزههای دینی در این زمینه اثربخش باشد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مثبتاندیشی با تاکید بر آموزههای دینی بر تابآوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری انجام شد.
روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری منطقه 16 تهران در سال 1402 بودند. نمونه پژوهش 30 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش مهارتهای مثبتاندیشی با تاکید بر آموزههای دینی قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تابآوری کانور و دیویدسون (2003) و سیاهه مدیریت خشم اسپیلبرگر (1999) بود و دادههای آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش مهارتهای مثبتاندیشی با تاکید بر آموزههای دینی باعث افزایش تابآوری و مدیریت خشم در مادران کودکان مبتلا به اختلال یادگیری شد (05/0P<).
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، برای بهبود تابآوری و مدیریت خشم میتوان از روش آموزش مهارتهای مثبتاندیشی با تاکید بر آموزههای دینی در کنار سایر روشهای آموزشی استفاده کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برانعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی طرحوارهدرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطافپذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض بود.
روششناسی: این پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج متعارض بود که به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه طرحوارهدرمانی (8 زوج)، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 زوج)، و گروه کنترل (8 زوج). هر دو گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه 120 دقیقهای تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامههای انعطافپذیری شناختی و کیفیت زندگی بودند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، بهبود معناداری در انعطافپذیری شناختی و کیفیت زندگی داشتند. همچنین، نتایج پیگیری نشان داد که این بهبودها در هر دو گروه طرحوارهدرمانی و ACT تا دو ماه پس از پایان مداخلات پایدار بودهاند. با این حال، تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو رویکرد مشاهده نشد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، هر دو رویکرد طرحوارهدرمانی و ACT میتوانند به طور مؤثری باعث افزایش انعطافپذیری شناختی و بهبود کیفیت زندگی در زوجین متعارض شوند. این نتایج نشاندهنده اثربخشی این دو روش در کاهش تعارضات زناشویی و بهبود سلامت روانی زوجین است.
مقایسه اثربخشی آموزش مداخلهای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش مداخلهای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی انجام شد.
روششناسی: جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به طور تصادفی جایگذاری شدند. ابزار بکار رفته در این پژوهش آزمون استاندارد ریاضی کی¬مت (1976)، آزمون بینه سیمون (2003) و آزمون کارتهای ویسکانسین (2006) بود. در مرحله پیش آزمون تمام اعضای نمونه این آزمونها را انجام دادند و در ادامه اعضای گروههای آزمایش مداخله موردنظر را دریافت کردند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نداشتند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان دهنده اثربخشی معنادار مداخلات انجام شده بر بهبود کارکردهای اجرایی در اعضای گروههای آزمایش بود. همچنین آزمونهای تعقیبی نیز نشان داد که تکالیف تعادلی دوگانه در حافظه فعال و انعطاف پذیری اثربخشی بیشتری داشتهاند.
نتیجهگیری: این یافتهها مؤید این واقعیت هستند که ارائه آموزشهای مبتنی بر تفکر و تمرکز بر تمرینات تعادلی دوگانه در رفع مشکلات آموزشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به عنوان یک روش مداخلهای سودمند محسوب میشود.
تعیین الگوی رابطه اختلال خواب و اختلال شخصیت مرزی با اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران شهر کرمانشاه
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین الگوی رابطه اختلال خواب و اختلال شخصیت مرزی با اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران شهر کرمانشاه انجام شده است.
روششناسی: روش پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از نظر اجرا پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه پرستاران حاضر و اعزامی به محل وقوع حادثه رخ داده در شهر كرمانشاه مي باشد. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفي در دسترس بود و تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 150 نفر به دست آمد و بر اساس ملاك هاي ورود و خروج به پرسشنامه هاي مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی، پرسشنامه كيفيت خواب پترزبورگ و مقیاس شخصیت مرزي جكسون و كلاریج (1991) پاسخ دادند.
یافته ها: نتایج نشان داد اختلال پس از سانحه چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم با اختلال افکار شخصیت مرزی و اختلال خواب رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین در برازش مدل طراحی شده مشخص شد چون مقدار شاخص GFI و AGFI به دست آمده نزدیک به یک می باشد و به علاوه مقدار ریشه میانگین مربعات خطای براورد یا RMSEA کمتر از 08/0 و در دامنه قابل قبول است، می توان گفت که متغیرهای مدل به خوبی توسط داده ها براز شده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتايج پژوهش حاضر و اهميت سلامت پرستاران بر سلامت جامعه، ارزيابي و شناخت و درمان كيفيت خواب و اختلال شخصیت مرزی و ارتباط آن با اختلال استرس پس از سانحه مي تواند رهنمودهاي ارزشمندي را در زمينه بهبود اختلال استرس پس از سانحه در پرستاران به همراه داشته باشد.
بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیبشناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر تهران با استفاده از ضریب صحت
هدف: این مطالعه با هدف بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیبشناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر تهران با استفاده از ضریب صحت انجام شد.
روششناسی: این پژوهش به روش روششناختی و روانسنجی انجام شد. نمونهگیری به صورت هدفمند و در دسترس از میان 240 فرد (120 نفر در گروه بالینی و 120 نفر در گروه هنجاری) صورت گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه DAPP-BQ بود که ابعاد مختلف آسیبشناسی شخصیت را ارزیابی کرد. روایی تشخیصی این پرسشنامه با استفاده از ضریب صحت بررسی شد تا مشخص شود آیا مقیاسهای آن توانایی تمایز بین گروه بالینی و گروه هنجاری را دارند یا خیر. مقیاسهای اختلال صمیمیت، روابط اجتماعی پایین، اختلال سلوک، خودشیفتگی، طرد شدن، بینظمی شناختی، وابستگی ناایمن، لجبازی و تکانشگری مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که مقیاسهای «اختلال صمیمیت» و «روابط اجتماعی پایین» از بُعد «اجتناب اجتماعی»، «اختلال سلوک»، «خودشیفتگی» و «طرد شدن» از بُعد «رفتار ضداجتماعی»، «بینظمی شناختی»، «وابستگی ناایمن» و «لجبازی» از بُعد «بینظمی هیجانی»، و «تکانشگری» از بُعد «رفتار تکانشی» دارای روایی تشخیصی معناداری بودند. این مقیاسها توانستند گروه بالینی را از گروه هنجاری به طور مؤثری تشخیص دهند.
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که پرسشنامه DAPP-BQ دارای روایی تشخیصی قابلتوجهی برای ارزیابی ابعاد آسیبشناسی شخصیت در زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره است. این ابزار توانایی تمایز مؤثر بین گروههای بالینی و هنجاری را دارد و میتواند به عنوان یک ابزار معتبر در تشخیص اختلالات شخصیتی در محیطهای مشاوره مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد میشود تحقیقات بیشتری برای گسترش کاربرد این ابزار در سایر جمعیتها انجام شود.
تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، بر اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارامد مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو
هدف: هدف اصلی این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) در کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو بود.
مواد و روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی کنترل شده تصادفی (RCT) با گروه کنترل انجام شد. 30 مرد در حال ترک اعتیاد بدون دارو از شهر اهواز در سال 2022 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (برنامه MBSR) و کنترل تقسیم شدند. هر گروه شامل 15 نفر بود. برنامه MBSR شامل هشت جلسه هفتگی بود. اضطراب، نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد با استفاده از مقیاس اضطراب بک (BAI)، مقیاس پاسخهای نشخواری (RRS) و مقیاس نگرشهای ناکارآمد (DAS) اندازهگیری شدند. دادهها در سه زمان پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری پنج ماهه جمعآوری شد. تحلیلهای آماری شامل تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر (ANOVA) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS-27 انجام شد.
یافتهها: گروه آزمایشی کاهش معناداری در اضطراب، نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد از پیشآزمون به پسآزمون و پیگیری نشان داد. به طور خاص، اضطراب از میانگین 24.67 (انحراف استاندارد = 3.45) در پیشآزمون به 15.33 (انحراف استاندارد = 2.88) در پسآزمون (p<.001) و 16.45 (انحراف استاندارد = 3.12) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نشخوار فکری از 42.78 (انحراف استاندارد = 5.67) در پیشآزمون به 30.45 (انحراف استاندارد = 4.88) در پسآزمون (p<.001) و 32.12 (انحراف استاندارد = 5.13) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نگرشهای ناکارآمد از 95.56 (انحراف استاندارد = 8.45) در پیشآزمون به 78.33 (انحراف استاندارد = 7.12) در پسآزمون (p<.001) و 80.01 (انحراف استاندارد = 7.34) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. گروه کنترل تغییرات معناداری در هیچ یک از متغیرها نشان نداد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) یک مداخله موثر برای کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرشهای ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو است. این نتایج بر پتانسیل مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای حمایت از بهبود شناختی و احساسی در درمان اعتیاد تأکید میکند.
دربارهی مجله
نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" از تاریخ 1402/10/09تأیید اولیه کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را کسب و پس از ارزیابی رتبه علمی ب را کسب نمود.
مجله «پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی» (PDMD) یک مجله علمی با دسترسی آزاد و داوری دوسو ناشناس است که مقالات اصیل، مرورها، ارتباطات کوتاه و گزارشهای علمی با استانداردهای علمی و اخلاقی بالا در حوزه روانشناسی، با تمرکز بر اختلالات خلقی و پویاییهای روانشناختی، منتشر میکند. این مجله چهار بار در سال به زبان فارسی توسط «انجمن هوش و استعداد ماهر» منتشر میشود و موضوعات علمی در زمینههای زیر را پوشش میدهد:
- جنبه های روان شناختی و روان فیزیولوژیکی بیمار یهای مزمن
- استرس، اضطراب و مکانیزم های دفاعی
- مدل های رفتاری، شناختی و اجتماعی مرتبط با روان درمانی
- فرایندهای روانی و تداوم اختلالات روانی و بیماری های تهدید کننده سلامت روان
- مداخلات روان شناختی در درمان بیماری های تهدید کننده سلامتی
- مطالعات با روش شناسی کیفی و ترکیبی در حوزه روان شناسی و روان درمانی
- توسعه مطالعات میان رشته ای در حوزه سلامت
- توجه، ادارک،حافظه، کارکردهای اجرایی، بازتوانی شناختی
- مدل ها و فرایندهای شناختی در اختلال های هیجانی.