رویکردهای جدید در بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان: ترکیب تمرینات قدرتی، ذهنآگاهی و استفاده از هوش مصنوعی
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات قدرتی، ذهنآگاهی و هوش مصنوعی بر بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان بود. روششناسی: این مطالعه مروری روایتی با استفاده از روش تحلیل توصیفی، یافتههای مطالعات علمی منتشرشده بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ را تحلیل کرده است. جستجوی جامع در پایگاههای داده نظیر PubMed، Scopus و Web of Science با استفاده از کلیدواژههای مرتبط انجام شد. مطالعاتی که بر تمرینات قدرتی، تکنیکهای ذهنآگاهی و کاربردهای هوش مصنوعی در مراقبت از سالمندان متمرکز بودند، انتخاب شدند. دادهها استخراج و برای ارزیابی تأثیرات جداگانه و ترکیبی این روشها بر سلامت روانی و جسمانی سالمندان تحلیل شدند. یافتهها: تمرینات قدرتی به طور قابل توجهی باعث افزایش قدرت عضلانی، بهبود تعادل و استقلال جسمانی سالمندان شده و خطر سقوط را کاهش داده است. تمرینات ذهنآگاهی منجر به کاهش استرس، بهبود کیفیت خواب و ارتقای سلامت روانی شدهاند. هوش مصنوعی از طریق ارائه راهحلهای شخصیسازیشده، پایش سلامت، و پشتیبانی از زندگی مستقل، نقش مؤثری در بهبود کیفیت زندگی سالمندان ایفا کرده است. ترکیب این رویکردها نشاندهنده اثرات همافزایی بود که به طور همزمان چالشهای جسمانی و روانی مرتبط با سالمندی را کاهش داده و کیفیت زندگی را بهبود بخشید. نتیجهگیری: یافتهها نشاندهنده پتانسیل بالای ترکیب تمرینات قدرتی، ذهنآگاهی و فناوری هوش مصنوعی برای ارتقای سلامت روانی و جسمانی سالمندان است. این مدل جامع میتواند به عنوان یک راهحل پایدار و مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی سالمندان و افزایش استقلال آنها مورد استفاده قرار گیرد. تحقیقات بیشتری برای بهینهسازی و اجرای این راهکارها در مقیاس بزرگتر ضروری است.
تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجانهای تحصیلی مثبت و منفی دانشآموزان
زمینه و هدف: عواملی مانند غفلت آموزشی و هیجانهای تحصیلی نقش مهمی در وضعیت تحصیلی دانشآموزان دارند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجانهای تحصیلی مثبت و منفی دانشآموزان انجام شد.
روش و مواد: مطالعه حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانشآموزان دختر پایه ششم ناحیه1 سنندج در سال تحصیلی 1401-1402 بودند. نمونه این مطالعه، 50 نفر بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 12 جلسه 50 دقیقهای تحت آموزش سرزندگی تحصیلی قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل خردهمقیاس غفلت آموزشی در پرسشنامه سوءرفتار و غفلت آموزشی (نوعپرور قرهباغ و زینالی، 1398) و پرسشنامه هیجانهای تحصیلی (پکران و همکاران، 2002) بودند. دادههای این مطالعه با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرمافزار SPSS-26 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش سرزندگی تحصیلی باعث کاهش غفلت آموزشی و هیجانهای تحصیلی منفی و افزایش هیجانهای تحصیلی مثبت دانشآموزان شد (001/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به تاثیر آموزش سرزندگی تحصیلی بر غفلت آموزشی و هیجانهای تحصیلی مثبت و منفی دانشآموزان، مشاوران و روانشناسان جهت بهبود ویژگیهای تحصیلی میتوانند از روش مذکور استفاده نمایند.
روایی تشخیصی نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا (MMPI-3) در سطح ملی
زمینه و هدف: فرایند سنجش روانشناختی با تاکید بر رویکرد درمانی همواره نقش موثری در شناسایی و تشخیص مشکلها و اختلالهای شخصیتی و روانشناختی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین روایی تشخیصی نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا (MMPI-3) در سطح ملی بود.
روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمّی از نوع روانسنجی بود. جامعه پژوهش همه مردان و زنان 18 تا 40 سال ایرانی بودند که از میان آنها 120 نفر (60 فرد مبتلا به اختلال مرزی و 60 فرد نرمال) به روشهای نمونهگیری هدفمند و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا (MMPI-3) بود و دادههای آن با روشهای ضریب حساسیت و ضریب وضوحگرایی در نرمافزار SPSS-25 تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که همه زیرمقیاسهای نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا دارای روایی تشخیصی مناسبی بر اساس ضریب حساسیت بالاتر از 60/0 بودند، به جزء زیرمقیاسهای نارسایی رفتاری، رفتارهای ضداجتماعی، فعالیتگرایی هیپومانیک، شکایات شناختی، عقاید مرگ و خودکشی، درماندگی/ ناامیدی، عدم کارآیی، خشم درونی، ترسهای محدودکننده رفتار، مشکلات خانوادگی، مشکلات سلوکی نوجوانی، سوءمصرف مواد، پرخاشگری، بدبینی، خودبزرگبینی، سلطهگری، اجتناب اجتماعی، کمرویی، پرخاشجویی، بیمسئولیتی و هیجانهای منفی/ رواننژندی که ضریب حساسیت همه آنها کمتر از 40/0 بود. همچنین، همه زیرمقیاسهای نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا دارای روایی تشخیصی مناسبی بر اساس ضریب وضوحگرایی بالاتر از 60/0 بودند، به جزء زیرمقیاسهای فعالیتگرایی هیپومانیک و ترسهای محدودکننده رفتار که ضریب وضوحگرایی همه آنها کمتر از 60/0 بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، مشاوران، درمانگران و متخصصان برای شناسایی و تشخیص مشکلها و اختلالهای شخصیتی و روانشناختی میتوانند از نسخه سوم سیاهه شخصیتی چندوجهی مینهسوتا استفاده نمایند.
بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس تداخل اضطراب در زندگی کودک
زمینه و هدف: اضطراب سازهای مهم در دوران کودکی است که پیامدهای روانشناختی منفی زیادی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس تداخل اضطراب در زندگی کودک بود.
روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. جامعه پژوهش کودکان 15-10 سال استان مازندران بودند که تعداد 370 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک (لینهام و همکاران، 2013) و مقیاس اضطراب کودکان (اسپنس، 1997) و مقیاس تجدیدنظرشده اضطراب آشکار کودکان (رینولدز و ریچموند، 1978) بودند. دادههای این مطالعه با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک دارای دو عامل تداخل در عملکرد خارج از خانه و تداخل در عملکرد داخل خانه بود. بار عاملی گویههای هر دو عامل بالاتر از 50/0 بود و پایایی عاملهای مذکور در دختران و پسران و کل نمونه با روش آلفای کرونباخ در دامنه 70/0 تا 78/0 بهدست آمد. علاوه بر آن، روایی همگرای مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک، عاملهای تداخل در عملکرد خارج از خانه و تداخل در عملکرد داخل خانه با مقیاس اضطراب کودکان و مولفههای آن و مقیاس تجدیدنظرشده اضطراب آشکار کودکان معنیدار بود (001/0P<). همچنین، پایایی برای مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک، تداخل در عملکرد خارج از خانه و تداخل در عملکرد داخل خانه با روش بازآزمایی دو هفتهای بهترتیب 85/0، 81/0 و 77/0 محاسبه شد.
نتیجهگیری: با توجه به شاخصهای روانسنجی مناسب برای مقیاس تداخل اضطراب در زندگی کودک، متخصصان و درمانگران حوزه سلامت میتوانند از این ابزار برای اندازهگیری تداخل زندگی در اضطراب کودکان استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی تصویرسازی ارتباطی (ایماگوتراپی) و روایت درمانی بر پشیمانی از انتخاب همسر، دلزدگی زناشویی و تابآوری در زنان قربانی خشونت خانگی
هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اثربخشی ایماگوتراپی و روایتدرمانی بر پشیمانی از انتخاب همسر، دلزدگی زناشویی و تابآوری در زنان قربانی خشونت خانگی بود. روششناسی: این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سهماهه انجام شد. جامعه آماری شامل زنان قربانی خشونت خانگی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در پاییز 1401 بود. نمونهای به حجم 54 نفر به روش در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه (ایماگوتراپی، روایتدرمانی و کنترل) گمارده شدند. مداخلات طی 10 جلسه 90 دقیقهای برای گروههای آزمایش اجرا شد. ابزارهای گردآوری دادهها شامل مقیاس پشیمانی از انتخاب همسر شوارتز، مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز و پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که اثرات اصلی زمان و گروه برای هر سه متغیر معنادار بود (p < 0.01). همچنین، اثر تعامل زمان و گروه برای پشیمانی از انتخاب همسر (F = 9.59, p < 0.01)، دلزدگی زناشویی (F = 5.61, p = 0.01) و تابآوری (F = 10.11, p < 0.01) معنادار بود. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که ایماگوتراپی اثربخشی بیشتری نسبت به روایتدرمانی در کاهش پشیمانی از انتخاب همسر (MD = -1.10, p = 0.04) و دلزدگی زناشویی (MD = -3.80, p = 0.02) و همچنین افزایش تابآوری (MD = 2.90, p = 0.03) دارد. نتیجهگیری: ایماگوتراپی و روایتدرمانی بهعنوان مداخلات مؤثر در بهبود کیفیت روابط زناشویی و افزایش تابآوری زنان قربانی خشونت خانگی توصیه میشوند. با این حال، اثربخشی ایماگوتراپی در مقایسه با روایتدرمانی بیشتر است. طراحی برنامههای آموزشی مبتنی بر این رویکردها میتواند به بهبود شرایط روانشناختی این گروه کمک کند.
تعیین اثربخشی برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون بر راهبردهای حفظ ارتباط و پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین با طلاق عاطفی
دف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی شیوههای حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچهنگر السون بر راهبردهای حفظ ارتباط و کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دچار طلاق عاطفی انجام شد.
روششناسی: پژوهش حاضر به روش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه و با استفاده از گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل زوجین دچار طلاق عاطفی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. تعداد 30 زوج به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 زوج در هر گروه). گروه آزمایش در 10 جلسه برنامه آموزشی شیوههای حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچهنگر السون شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری دادهها شامل مقیاس راهبردهای حفظ ارتباط و مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان بود که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری اجرا شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای حفظ ارتباط در گروه آزمایش به طور معناداری از پیشآزمون تا پسآزمون و پیگیری افزایش یافت (001/0>P)، در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. همچنین، پرخاشگری ارتباطی پنهان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافت (001/0>P)، در حالی که در گروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نشد. این تغییرات در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند.
نتیجهگیری: برنامه آموزشی شیوههای حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچهنگر السون به طور معناداری باعث بهبود راهبردهای حفظ ارتباط و کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دچار طلاق عاطفی شد. نتایج حاکی از اثربخشی این برنامه در بهبود کیفیت روابط زناشویی و کاهش تعارضات است.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجانمدار بر خودتنظیمی، سرمایههای روانشناختی و تحول مثبت در نوجوانان مضطرب
زمینه و هدف: نوجوانان مضطرب دارای عملکردهای ضعیفی نسبت به نوجوانان غیرمضطرب هستند که از جمله این عملکردها میتوان به ضعف در خودتنظیمی، سرمایههای روانشناختی و تحول مثبت اشاره کرد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجانمدار بر خودتنظیمی، سرمایههای روانشناختی و تحول مثبت در نوجوانان مضطرب انجام شد.
روش و مواد: این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه گروه کنترل بود. جامعه پژوهش نوجوانان مضطرب مراجعهکننده به مراکز مشاوره آموزشوپرورش در شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 30 نوجوان مضطرب با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای تحت گروه درمانی شناختی رفتاری هیجانمدار قرار گرفت و در این مدت، گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار ماند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای اضطراب (اسپیلبرگر و همکاران، 1983)، خودتنظیمی (ایبانز و همکاران، 2005)، سرمایههای روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و تحول مثبت (گلدوف و همکاران، 2014) بودند و دادهها با روشهای تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری در نرمافزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجانمدار باعث افزایش خودتنظیمی، سرمایههای روانشناختی (شامل امیدواری، تابآوری، خوشبینی و خودکارآمدی) و تحول مثبت (شامل شایستگی، اطمینان، ارتباط، منش و مراقبت) در نوجوانان مضطرب شد (05/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجانمدار بر بهبود ویژگیهای روانشناختی در نوجوانان مضطرب، پیشنهاد میشود درمانگران و مشاوران که از این روش در مداخلههای خود استفاده کنند.
اثربخشی محتوای آموزشی طراحیشده ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار بر سلامت روان در رفتار آنها
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی محتوای آموزشی طراحیشده ویژه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار بر سلامت روان در رفتار آنها انجام شد.
روششناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نوع داده¬ها، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار بودند که از این میان 30 آزمودنی بر اساس روش نمونهگیری در دسترس به¬عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. بهمنظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و همینطور بهمنظور محاسبه پایایی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزارها بود. روش تجزیهوتحلیل داده¬ها شامل آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کواریانس و تی تک نمونهای) با استفاده از نرمافزار SPSS-V23 بود.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بسته آموزشی طراحیشده بر سلامت روان محکومین به جرائم مواد مخدر در زندان قزلحصار اثربخش است. بنابراین محتوای آموزشی طراحیشده به محکومین به جرائم مواد مخدر امکان میدهد که از خزانه رفتاری گستردهتر و مناسبتر در مواجهه با موقعیت برخوردار باشد و در واکنش به مسائل با برنامهریزی و آیندهنگر عمل کند.
نتیجهگیری: لذا، با استفاده از مداخلات روانشناختی طراحیشده میتوان از مشکلات روانشناختی زندانیان کاسته و از بازگشت مجدد آنها به زندان جلوگیری کرد.
دربارهی مجله
نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" از تاریخ 1402/10/09تأیید اولیه کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را کسب و پس از ارزیابی رتبه علمی ب را کسب نمود.
مجله «پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی» (PDMD) یک مجله علمی با دسترسی آزاد و داوری دوسو ناشناس است که مقالات اصیل، مرورها، ارتباطات کوتاه و گزارشهای علمی با استانداردهای علمی و اخلاقی بالا در حوزه روانشناسی، با تمرکز بر اختلالات خلقی و پویاییهای روانشناختی، منتشر میکند. این مجله چهار بار در سال به زبان فارسی توسط «انجمن هوش و استعداد ماهر» منتشر میشود و موضوعات علمی در زمینههای زیر را پوشش میدهد:
- جنبه های روان شناختی و روان فیزیولوژیکی بیمار یهای مزمن
- استرس، اضطراب و مکانیزم های دفاعی
- مدل های رفتاری، شناختی و اجتماعی مرتبط با روان درمانی
- فرایندهای روانی و تداوم اختلالات روانی و بیماری های تهدید کننده سلامت روان
- مداخلات روان شناختی در درمان بیماری های تهدید کننده سلامتی
- مطالعات با روش شناسی کیفی و ترکیبی در حوزه روان شناسی و روان درمانی
- توسعه مطالعات میان رشته ای در حوزه سلامت
- توجه، ادارک،حافظه، کارکردهای اجرایی، بازتوانی شناختی
- مدل ها و فرایندهای شناختی در اختلال های هیجانی.