اثربخشي مداخله شناختي رفتاري بر كيفيت زندگي و احساس بهزیستی بيماران دياليزي
چکیده
مقدمه: بیماری مرحله آخر کلیه، شرایط بالینی را نشان میدهد که در آن کارکرد درونی کلیه دچار زوال غیرقابل برگشتی میشود. این بیماران به دیالیز نیاز دارند. تحقیقات نشان دادهاند به دلایل متعددی دیالیز بیشترین آسیب را به کیفیت زندگی فرد وارد میکند. مداخلات مبتنی بر درمان شناختی رفتاری در بیماریهای مزمن مختلفی بهطور موفقیتآمیزی باعث تغییر رفتار شدهاند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و احساس بهزیستی بیماران دیالیزی بود.
روش کار: این مطالعه در سال 1389 در بخش دیالیز بیمارستان هفده شهریور مشهد بر 30 بیمار دیالیزی (جنس زن) انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. 15 نفر آزمودنیها در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش از 10 جلسه هفتگی مدیریت استرس برخوردار شدند درحالیکه گروه کنترل از هیچ آموزشی برخوردار نشد. هر دو گروه به پرسشنامههای کیفیت زندگی و احساس بهزیستی قبل و بعد از دوره آموزشی پاسخ دادند. سپس دادهها جمعآوری و توسط نرمافزار spss تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: بعد از 10 جلسه هفتگی مداخله شناختی رفتاری، بین دو گروه اختلاف معنی- داری حاصل شد، برای کیفیت زندگی بیماران دیالیزی (p = 0/001) و احساس بهزیستی آنان (p = 0/005).
نتیجهگیری: طبق نتایج، استفاده از این روش برای بیماران دیالیزی مفید است و باعث بهبود کیفیت زندگی و احساس بهزیستی در این بیماران میشود؛ بنابراین میتواند برای بیماران دیگر نیز مدنظر قرار گیرد.