هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر هوش سیال دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری دادهها در زمره پژوهشهای شبه آزمایشی با الگوی پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (10 تا 12 سال) شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 40 نفر از این دانش آموزان با روش خوشهای مرحلهای انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گردآوری دادهها با آزمون چندوجهی هوش سیال ماهر (MMFIT) صورت گرفت. گروه آزمایش بسته مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر را طی 14 جلسه 90 دقیقهای دریافت کردند. گروه کنترل در این فاصله مداخلهای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل دادهها با تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 27 انجام شد. یافتهها نشان داد که بسته مداخله روانی-تربیتی هوش متبلور ماهر بر ابعاد هوش سیال (22/0=h2 تا 83/0=h2) تأثیر معناداری دارد (001/0>P). بر اساس یافتههای این پژوهش بسته مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش سیال (ادراک، استدلال، توجه، حافظه و سرعت پردازش) کودکان 10 تا 12 سال موثر است و میتواند به عنوان یک مداخله اثربخش در این گروه سنی مورد استفاده قرار گیرد.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره در پیشبینی خشم پنهان در نوجوانان بود.
مواد و روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی-توصیفی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال ساکن شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ بود. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونهگیری تصادفی، تعداد ۴۱۰ نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامه خشم درونریزیشده، پرسشنامه تنظیم هیجان رفتاری، و پرسشنامه خودانگاره بک بود. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره در نرمافزار SPSS نسخه ۲۷ تحلیل شدند.
یافتهها: بین خشم پنهان و تنظیم هیجان رفتاری رابطه منفی و معناداری مشاهده شد (r = -0.48, p < 0.01). همچنین، خشم پنهان با خودانگاره نیز همبستگی منفی و معنادار داشت (r = -0.41, p < 0.01). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که تنظیم هیجان رفتاری (β = -0.34, p < 0.01) و خودانگاره (β = -0.31, p < 0.01) بهصورت معناداری توانستند ۲۹ درصد از واریانس خشم پنهان را تبیین کنند (R² = 0.29, F = 82.46, p < 0.01).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان میدهد که تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره نقش معناداری در پیشبینی خشم پنهان نوجوانان دارند. تقویت مهارتهای تنظیم هیجان و بهبود تصویر ذهنی از خود میتواند از راهبردهای مؤثر در کاهش خشم پنهان و پیامدهای روانی آن در نوجوانان باشد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر، پیشبینی نشانههای وسواس جبری بر اساس حساسیت اضطرابی و نقصهای شناختی بود.
روشها و مواد: این مطالعه توصیفی-همبستگی بر روی ۴۰۰ شرکتکننده بزرگسال ساکن تهران انجام شد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان و کرجسی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس نشانههای وسواس جبری (OCI-R)، مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI-3) و پرسشنامه نقصهای شناختی (CFQ) استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS-27 و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین حساسیت اضطرابی و نشانههای وسواس جبری (r=.54, p<.01) و بین نقصهای شناختی و نشانههای وسواس جبری (r=.48, p<.01) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که حساسیت اضطرابی (β=.42, p<.001) و نقصهای شناختی (β=.36, p<.001) پیشبینیکنندههای معنادار نشانههای وسواس جبری هستند و مدل کلی قادر به تبیین ۳۴ درصد از واریانس نشانههای وسواس جبری بود (R²=.34).
نتیجهگیری: حساسیت اضطرابی و نقصهای شناختی نقش معناداری در پیشبینی شدت نشانههای وسواس جبری دارند؛ بنابراین مداخلات درمانی باید به بهبود این مؤلفهها توجه ویژه داشته باشند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش نشانههای اضطراب اجتماعی و پریشانی هیجانی در پیشبینی واکنشپذیری بین فردی بود.
روشها و مواد: مطالعه حاضر به شیوه توصیفی-همبستگی انجام شد. نمونهای شامل 380 نفر از بزرگسالان ساکن تهران بر اساس جدول مورگان و کرجسی انتخاب شد. ابزارهای گردآوری دادهها شامل مقیاس واکنشپذیری بین فردی (IRI)، مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز (LSAS) و مقیاس پریشانی هیجانی کسلر (K10) بودند. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه با نرمافزار SPSS-27 صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین نشانههای اضطراب اجتماعی و واکنشپذیری بین فردی (r=-0.46، p<0.01) و بین پریشانی هیجانی و واکنشپذیری بین فردی (r=-0.41، p<0.01) رابطه منفی معناداری وجود داشت. مدل رگرسیون چندگانه معنادار بود (F=66.21، p<0.01) و نشانههای اضطراب اجتماعی (β=-0.37، p<0.01) و پریشانی هیجانی (β=-0.29، p<0.01) به طور معناداری واکنشپذیری بین فردی را پیشبینی کردند.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان میدهد که سطوح بالاتر اضطراب اجتماعی و پریشانی هیجانی با واکنشپذیری بین فردی پایینتر همراه است، بنابراین در مداخلات روانشناختی برای بهبود روابط بین فردی توجه به این متغیرها ضروری است.
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش پیشبین سوگیری شناختی در نشانههای وسواسی-اجباری با میانجیگری باورهای فراشناختی در نوجوانان شهر تهران بود.
روششناسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود و بر روی ۳۹۵ دانشآموز دبیرستانی در شهر تهران انجام گرفت. نمونهگیری بهصورت خوشهای چندمرحلهای و بر اساس جدول مورگان انجام شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد نشانههای وسواسی-اجباری (OCI-R)، سوگیری شناختی (CBQ)، و باورهای فراشناختی (MCQ-30) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS-27 و مدلیابی معادلات ساختاری با AMOS-21 صورت گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان دادند که بین سوگیری شناختی و نشانههای وسواسی-اجباری رابطه معنادار وجود دارد (β = 0.31، p < 0.001) و همچنین سوگیری شناختی بهطور مثبت باورهای فراشناختی را پیشبینی میکند (β = 0.45، p < 0.001). باورهای فراشناختی نیز پیشبینیکننده معنادار نشانههای وسواسی-اجباری بودند (β = 0.48، p < 0.001). مسیر غیرمستقیم از سوگیری شناختی به نشانههای وسواسی-اجباری از طریق باورهای فراشناختی معنادار بود (β = 0.22). مدل پژوهش برازش مناسبی داشت (χ²/df = 2.16، RMSEA = 0.054، CFI = 0.96).
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نقش همزمان سوگیری شناختی و باورهای فراشناختی را در شدت علائم وسواسی-اجباری تأیید میکند و نشان میدهد که مداخلات بالینی مؤثر باید بر اصلاح ساختارهای فراشناختی در کنار شناختهای تحریفشده تمرکز داشته باشند.
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر بهبود کارکرد شناختی و کاهش پریشانی روانشناختی در بزرگسالان بود.
روششناسی: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری پنجماهه بود. شرکتکنندگان شامل ۳۰ فرد بزرگسال ساکن تهران بودند که بهصورت داوطلبانه انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام ۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقهای مداخله پردازش هیجانی شرکت کرد، در حالیکه گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از پرسشنامه نارساییهای شناختی (CFQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری جمعآوری شدند. تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار SPSS-27 انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که اثر اصلی گروه بر کارکرد شناختی معنادار بود (F(1,28)=15.46, p=.001, η²=.35) و گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود قابل توجهی در عملکرد شناختی نشان داد. همچنین اثر گروه بر پریشانی روانشناختی نیز معنادار گزارش شد (F(1,28)=18.97, p<.001, η²=.40) و گروه آزمایش کاهش معناداری در سطح پریشانی تجربه کرد. آزمون بونفرونی نشان داد که تغییرات در مراحل پسآزمون و پیگیری نسبت به پیشآزمون در هر دو متغیر معنادار بود، ولی بین پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که مداخله پردازش هیجانی میتواند بهعنوان روشی مؤثر در بهبود عملکرد شناختی و کاهش پریشانی روانشناختی مورد استفاده قرار گیرد و این اثرات تا پنج ماه پس از درمان نیز پایدار باقی میماند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود.
روششناسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر، مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک در ماههای بهمن ماه 1402تا مرداد ماه 1403 تشکیل دادند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) (15 = N) و گروه کنترل (15 = N) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی، پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه ناگویی هیجانی، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که در گروه تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمره فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش پیدا کرده است (001/0 < P).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی میتواند در بهبود فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر موثر باشد.
هدف: هدف این پژوهش، تعیین تاثیر همدلی عاطفی بر کیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت بود.
روششناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهشهای توصیفی همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری قرار داشت. جامعهآماری این پژوهش دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بودند که بر اساس قاعده موجود در مدلیابی معادلات ساختاری 242 پرسشنامه از طریق نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش پرسش نامههای صمیمیت زوجین ووندن و برتمن (۱۹۹۵)، کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995)، همدلی مهرابیان و اپستین (1972) بود. تجزیه وتحلیل دادهها که از طریق نرم افزار ایموس صورت گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که همدلی عاطفی هم به طور مستقیم و هم از طریق صمیمیت برکیفیت روابط زناشویی تاثیر دارد. (05/0 > p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش میتوان از همدلی و صمیمیت به عنوان عوامل موثر بر کیفیت روابط زناشویی نام برد.
به اطلاع پژوهشگران عزیز می رساند نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" موفق به اخذ نمایه پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) شد. (اطلاعات بیشتر)
نشریه "پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی" از تاریخ 1402/10/09تأیید اولیه کمیسیون نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را کسب و پس از ارزیابی رتبه علمی ب را کسب نمود.
مجله «پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی» (PDMD) یک مجله علمی با دسترسی آزاد و داوری دوسو ناشناس است که مقالات اصیل، مرورها، ارتباطات کوتاه و گزارشهای علمی با استانداردهای علمی و اخلاقی بالا در حوزه روانشناسی، با تمرکز بر اختلالات خلقی و پویاییهای روانشناختی، منتشر میکند. این مجله چهار بار در سال به زبان فارسی توسط «انجمن هوش و استعداد ماهر» منتشر میشود و موضوعات علمی در زمینههای زیر را پوشش میدهد:
تعداد دورهها
3
تعداد شمارهها
11
درصد پذیرش
24