ارائه مدلی برای پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجیگری نگرشهای ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران
کلمات کلیدی:
تمایزیافتگی, الگوهای ارتباطی, ساختار شخصیت, نگرشهای ناکارآمدچکیده
زمینه و هدف: اکثر همسران در زندگی زناشویی با توجه به نوع ساختار شخصیتی که دارا میباشند از الگوهای ارتباطی مختلفی در تعامل با اعضا خانواده استفاده میکنند، وجود الگوهای ارتباطی ناکارآمد و عدم شخصیت رشد یافته موجب تاثیرات مخرب در روابط و عدم تمایزیافتگی در فرزندان را ایجاد نماید. این پژوهش با هدف ارائه مدلی برای پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجی گری نگرشهای ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران انجام شده است.
مواد و روش: با توجه به شاخصها و اهداف تحقیق، پژوهش انجام شده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400-1401 بود. در این پژوهش روش نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحلهای وحجم نمونه آماری بر اساس نرم افزارsample power (350 نفر) در نظر گرفته شد.جمعآوری اطلاعات با استفاده از سیاهه تمایزیافتگی اسکورون و فریدلندر(1998)،پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سولاوای(1991)، سیاهه ساختار شخصیت نئو مک کری و کاستا(1985)و مقیاس نگرشهای ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بر روی نمونه مورد نظر اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار spss و معادلات ساختاری smartpls انجام شد.
یافتهها: یافتههای به دست آمده در این پژوهش نشان داد که: مدل ارائه شده بمنظور پیش بینی تمایزیافتگی فرزندان براساس الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت با میانجی گری نگرشهای ناکارآمد در والدین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران از برازش مطلوبی برخوردار بود، بررسی نتایج یافتهها براساس مسیر مستقیم نشان داد که بین مولفههای الگوهای ارتباطی، ساختار شخصیت و نگرشهای ناکارآمد با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معنادار وجود داشت. همچنین نتایج مسیرغیرمستقیم نیز نشان داد که بین مولفههای الگوهای ارتباطی، ساختار شخصیت با نقش میانجی گری جزئی نگرشهای ناکارآمد با تمایزیافتگی فرزندان رابطه معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از یافتههای بدست آمده نشان میدهد که شناخت الگوهای ارتباطی و ساختار شخصیت هر کدام از والدین بر مبنای درک متقابل نیازهای فرزندان میتواند پیشبینی کننده میزان تمایزیافتگی فرزندان براساس نگرشهای ناکارآمد در بافت روابط خانوادگی و تعاملات بین فردی باشد.