اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر
کلمات کلیدی:
،سرمایه روانشناختی, تنظیم شناختی هیجانی, معنادرمانیچکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر انجام شد.
روششناسی: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعهکننده به کلینیکهای روان درمانی و مشاوره شهر تهران در سال 1402 بود که از این میان، 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و کرایج (2006) بود. شرکتکنندگان به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای تحت معنادرمانی بر اساس نظریه فرانکل (1992) قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، مرحله پسآزمون انجام شد و یک دوره پیگیری سهماهه نیز صورت گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس و واریانس آمیخته و از طریق نرمافزار SPSS-26 تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل در سرمایه روانشناختی و راهبردهای سازشیافته تنظیم هیجان تفاوت معناداری وجود داشت. معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش خودکارآمدی، امیدواری، تابآوری و خوشبینی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی شده است. همچنین اثر زمان بر متغیرهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، کماهمیتشماری، خودسرزنشگری، نشخوارگری، فاجعهنمایی و دیگرسرزنشگری افزایش معناداری را نشان داد.
نتیجهگیری: معنادرمانی بهعنوان روشی موثر میتواند به بهبود سرمایه روانشناختی و تنظیم شناختی هیجانی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی کمک کند. این تأثیرات در طول زمان پایدار بوده و به بهبود سلامت روانی و هیجانی این گروه از زنان منجر میشود.